سفر به ماروگ
میترسم. از آن چه نمیدانم. از آن چه نمیتوانم تصور کنم. دلشوره عجیبی وجود مرا فراگرفته است. در آن دیار ِ غریب چه بر سرم خواهند آورد؟ با من چگونه رفتار خواهند کرد؟ با من که تازه وارد هستم. به من...
View Articleفردا روز ِ دیگریست
فردا روز ِ دیگریست آفتاب ِ من روشنتر آسمانم آبیتر است بالهای پرندگان آبیست من به آنها نزدیکترم از دستانم دانه بر میچینند دیگر از دستهایم نمیترسند فردا روز ِ دیگریست شب نقرهایست کسی از...
View Articleسینما دربست
دیدن ِ فیلم در سینمای ِ خالی حس ِ عجیبی دارد. پردهی ِ نقرهای را به تنهائی نصیب شدن بسیار با شکوه است. فیلم دیدن در سینما دسته جمعی صورت میگیرد اما وقتی آپارات فقط به خاطر ِ تو پرده را زنده میکند...
View Articleگریستن بر مزار ِ خویشتن
نمیشود بی تحقیر و نکبت در ایران زیست. سرزمینی که مردماش و حاکمیتاش هیچگاه برای ِ «انسان» حرمتی قائل نبودهاند. خرد کردن و خرد شدن حکایت ِ روزمره است. در چنین فرهنگی باید بسیار توهین شنید و تحقیر...
View Articleآینده مرا تبرئه خواهد کرد
فیدل کاسترو کتابی دارد با عنوان ِ «تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد». از عنوان کتاب پیداست که مقصود نویسنده و رهبر انقلابی کوبا چیزی ست نزدیک به این: در تاریخ (به مفهوم ِ مارکسیستیاش) جائی برای ِ کارهای ِ...
View Articleمیخواهم زنده بمانم
گوستاو یانوش از کافکا نقل می کند: نوشتن بیرون آمدن از صف ِ مردگان جهان است.روزیروزگاری وبلاگ رونقی داشت. نوشتن، خوانده شدن، نقد شدن، گفتوگو کردن، یاقتن دوستان نادیده و...مدتهاست با دلزدگیهائی که در...
View Articleگذر
روزها میگذرند اما ما از این روزها، از این روزگار نمیگذریم.از این تلخیها، پریشانیها، بیخنده زاریها میخواهیم که بگذریم اما نمیگذریم.از روزنهی ِ مسدود ِ امید، انتظار ِ بیپایان ِ پایان ِ شب ِ سیه...
View Articleساعت ِ دلتنگی
گاه سپیدی ِِ کاغذ هم مجالی به بیان ِ دلتنگیهایت نمی دهد.چنان دور از خویشتن افتادهای که جهان را هم بپیمائی راه بسیار مانده تا به مقصود برسی.از آسمان گِله داری که جائی برای ِ پروازت نیست.از بالهائی که...
View Articleمالیات بر جهل
جهل نامیست که بر نداشتههای ِ انسان گذاردهاند.از زمانی که زندگی ِ انسان شکل ِ اجتماعی به خود گرفت و دولت به عنوان ِ نهادی لازم به وجود آمد، اعضای ِ جامعه باید به تناسب با داشتههایشان به چرخیدن ِ چرخ...
View Articleسفر به ماروگ
میترسم.از آن چه نمیدانم. از آن چه نمیتوانم تصور کنم.دلشوره عجیبی وجود مرا فراگرفته است.در آن دیار ِ غریب چه بر سرم خواهند آورد؟ با من چگونه رفتار خواهند کرد؟ با من که تازه وارد هستم.به من وعدهی ِ...
View Articleفردا روز ِ دیگریست
فردا روز ِ دیگریستآفتاب ِ من روشنترآسمانم آبیتر استبالهای پرندگان آبیستمن به آنها نزدیکترماز دستانم دانه بر میچیننددیگر از دستهایم نمیترسند فردا روز ِ دیگریستشب نقرهایستکسی از سایهای...
View Articleآگوستینوس، مروری بر آرا و افکار ِ او - آگوستینوس، فیلسوف ِ دوستدار ِ خداوند
اوایل ِ اسفند مقالهای برای ِ روزنامه اعتماد ارسال کردم. مقاله دوازدهم اسفند در روزنامه چاپ شد اما خودم خبردار نشدم. لینک ِ روزنامه و مقاله در ادامه می آید هر چند نام ِ من اشتباه درج شده است.عنوان ِ...
View Articleپاییز
بی دغدغه و ترس از میز ِ مدرسهیا دلهرهی ِ دیر رسیدن سر ِ کلاسبه برگهای ِ زرد و درختان ِ بیلباسبه آفتاب ِ مهربان و شبهای ِ بادوامبه پاییزمیکنم سلام
View Articleیلدا
شب بلند است چه امشبافسوسغم ِ تنهائی ِ من شد افزون بی تو هر لحظه چو سالگذرد از پی ِ این وصل ِ محالهر شبانگاه یاد ِ رخ ِ توشمع ِ ظلمتکُش ِ افکار ِ من استمن در این قحطی ِ نورو شبی کهبه بلندای ِ سرو است...
View Articleتمنای ِ لبخند
ای کاش دلقک بودمتا شاید لحظهای تو را بخندانمبا صورتی سپید... چون ماست!دماغی سرخ... چون لبو!و موهائی رنگارنگ!که خجلاند در برابر ِ سیاهی ِ سنگین ِ گیسوانت...
View Articleعید ِ تنهایان
من را چه گریز است از این دیری و دوریشدهام کوه ِ غمی لیک بی سنگ ِ صبوریشب و روزم به سیاهی گذرد یا که تباهیبی تو ماتمکده شد خانه، نه جشنی نه سروری
View Articleاز ناامیدیها
1کفتری از روی ِ بامی برنمیخیزدآهوان میلی ندارندتا زنند جستییا که بگریزندماهیان در تور ِ صیادان گرفتارندولی نائی ندارندکه با تقدیر ِ شوم ِ خویش بستیزندمن اما در دلم صد آرزوی ِ کهنه دارمدر میان ِ...
View Articleدریدن
آهی برآمد از ته ِ چاهیناگهان جوشید از عمق ِ زمینی خشکآبی سرخو بسیاری غریق اندر بیابانکه کفتاران ِ آن زوزهکشانجنبندگان را زنده زنده میدرانندبه جرم ِ جنبش ِ قلبی تپندهو یا حرفی، سرودی یا که خنده!سرود ِ...
View Articleدر جستوجوی ِ نور
تمام ِ رودخانهها به چشمان ِ من میریزندو تمام ِ نورها از چشمان ِ تومن اما در ظلمات ِ شباز پشت به خورشید مینگرمخورشید همیشه در چشمان ِ من غروب میکندو همیشه از چشمان ِ تو طلوع میکندمنتشنهدر انتظار...
View Articleتار ِ سپید
خبر در کنار ِ گوشم استچنان آهسته آمد که نشنیدمدیدم!نه پیکینه قاصدکینه فرود آرام کبوتریتا خبر از پایش باز کنمتنها چند تار ِ سپیدکه نجوا کنانپیشدرآمدی شوماز نغمهای سیاه را سردادهانددر میان ِ انبوه ِ...
View Article
More Pages to Explore .....